جدول جو
جدول جو

معنی پای غازان - جستجوی لغت در جدول جو

پای غازان
قازایاغی، رجوع به ااطریلال شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پای ماچان
تصویر پای ماچان
کفش کن، درگاه خانه، پایین مجلس، صف نعال، در تصوف درگاه خانه یا پایین مجلس که هرگاه کسی گناه یا تقصیری کند او را در آنجا به یک پا وامی دارند و او در آن حالت باید گوش چپ خود را به دست راست و گوش راست را به دست چپ بگیرد و روی یک پا بایستد تا وقتی که مرشد از تقصیر او بگذرد، برای مثال آدم از فردوس و از بالای هفت / پای ماچان از برای عذر رفت (مولوی - ۱۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
آواز مهیب، سهمناک، (برهان)، بانگ سهمناک
لغت نامه دهخدا
پای ماچو، (فرهنگ رشیدی)، پی ماچان، کفش کن، صف نعال، درگاه، ’باصطلاح صوفیان و درویشان صف نعال باشد که کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است بیک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد’، (برهان قاطع) :
هوا میخواست تا در صف بالا همسری جوید
گرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش،
خاقانی،
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جملۀ خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند، (مرزبان نامه)،
گرفته پای ماچان عذرخواهان
گناه از بنده عفو از پادشاهان،
عطار (بلبل نامه)،
آدم از فردوس و از بالای هفت
پای ماچان از برای عذر رفت،
مولوی،
جاهلی را دست می بوسند اندر دست حکم
فاضلی در پای ماچان پای مالی می کند،
کمال اسماعیل
لغت نامه دهخدا
شنب غازان، شمازان، (تلفظ محلی)، از آثار تاریخی تبریز است بدین توضیح که چون غازان خان دین اسلام پذیرفت، خواست مانند بزرگان دینی و سلاطین اسلامی برای خود مقبره ای بسازد تا زاهدان و عابدان در آنجا زندگی کنند و او را پس از مرگ به ذکر خیر یاد نمایند، بهمین منظور در مغرب تبریز در محلی که امروزه شام غازان یا شنب غازان نامیده میشود عمارتی ساخت که قبۀ آن بسیار عظیم بود و بنای آن در سال سوم سلطنت او شروع شدو در سال 702 هجری قمری بپایان رسید، شکل قبه دوازده ضلعی و بر هر ضلع آن صورت برجی را نقش کرده بودند، این قبه از داخل و خارج به نقوش بسیار زیبا مزین بود و گویند سیصد من لاجورد در نقش و نگارهای سقف آن بکاررفته بود، غازان پس از اتمام قبه املاکی در ایران و عراق وقف کرد و تولیت آن را بخواجه صدرالدین ساوجی وخواجه رشیدالدین فضل اﷲ سپرد و بعد بناهای بسیار دراطراف قبه بنا نهاد و عایدات این موقوفات تقریباً در سال بدو کرور تومان میرسید، از فحوای عبارات تاریخ غازانی برمی آید که ’شم’ قبل از ساختن قبه و ابواب البر نام محلی بود که بعداً از طریق تسمیۀ حال به اسم محل به شام غازان معروف شد، رجوع به شنب غازان شود
لغت نامه دهخدا
کفش کندرگاه صف نعال پی ماچان. توضیح رسم صوفیان چنان است که اگر یکی از ایشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است به یک پای باز دارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یکپای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش در گذرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای ماچان
تصویر پای ماچان
کفش کن، درگاه
فرهنگ فارسی معین